آیا اصرار به حفظ قرآن در تربیت دینی کودکان زیر ۷ سال موثر است؟
خیلی وقتها پدر و مادر های را میبینیم که دوست دارند فرزندان آنها در کودکی حافظ قرآن شوند و خیلی هم تلاش میکنند و به دنبال کلاس حفظ قرآن میگردند و کودک را به این کار تشویق میکنند ولی آیا همه کودکان به یک اندازه با پدر و مادر همراه هستند؟ آیا حافظ قرآن شدن کودک او را در آینده تبدیل به یک انسان کامل، مومن و دیندار میکند؟ آیا همراهی نکردن کودک میتواند باعث نگرانی پدر و مادر در امر تربیت فرزند باشد؟
در ادامه توجه به نکاتی میتواند به نگرانیهای ما در این زمینه پایان دهد:
۱_ حقیقت قرآن
آیا همه حافظین قرآن دیندار واقعی هستند؟ چقدر حفظ قرآن به تنهایی، ما را به باطن قرآن میرساند؟ اگر بخواهیم یک تربیت عمیق داشته باشیم باید به حقیقت قرآن برسیم؛ بنابراین بهتر است کودک خود را فقط به ظاهر حفظ کردن محدود نکنیم و در کنار آن او را با مفاهیم قرآن آشنا کنیم؛ اگر چه به اندازه یک ایه و یا کلمه باشد. چهبسا بوده اند افرادی که با حفظ ظاهری قرآن نتوانستهاند به باطن قرآن یا ظهور دستورات آن در اعمال خود برسند.
۲_ آزادی کودک را حفظ کنیم.
بهتر است بدانیم که کودک زیر ۷ سال نمی تواند با روش خشک به حفظ قرآن بپردازد او در کنار حفظ نیازمند بازی و جستجوگری است او می خواهد همه چیز را کشف و مشاهده کند و نمیتواند با یک آموزش سخت و منظم همراهی کند در این میان باید به او فرصت بازی بدهیم و حتی حفظ آیات را با بازی، تصویرگری، شعرخوانی در جمع و جستجوگری کودک همراه کنیم.
۳_ تفاوت ها در کودکان را ببینیم.
شاید گاهی اوقات فرزند خود را با کودکی دیگر مقایسه کنیم و فکر کنیم چرا کودک ما مثل او در این سن نمیتواند قرآن را حفظ کند؛ اما آیا به این توجه کرده ایم که نقش وراثت در افراد متفاوت است و خداوند عادل به هرکس بر اساس استحقاق خود بخشیده است و هر کس بر اساس توانایی های خدا دادی خود به سمت کمال پیش میرود و این تفاوتها هیچ مانعی برای دیندار شدن فرزند در آینده نیست؛ حتی گاهی با مدلهای دیگر بر حسب علاقه کودک مثل رونخوانی، یادگیری مفاهیم قرآن یا حفظ اندک سوره های کوچک و انس با آن میتوانیم در امر تربیت دینی فرزندمان موفق باشیم. محمد حسین طباطبایی نمونه کودک حافظ قرآن در عصر حاضر بود و همه کودکان مثل او نخواهند بود.
۴_الگو باشیم و محیط مناسب بسازیم.
ایجاد یک الگو مناسب برای فرزند و محیطی که فرزند با قرآن مانوس شود مثل همخوانی در جمع همسالان، برگزاری جلسات خانوادگی قرآنی، میتواند در امر تربیت و شکوفایی استعدادهای بالقوه کودک یاریدهنده باشد. مانوس بودن خود پدر و مادر، مربی و اطرافیان با قرآن، چه در اعمال ظاهری مثل تلاوت قرآن و چه در باطن عمل مثل بروز و ظهور در اخلاق و رفتار میتواند آینده بسیار روشنی را برای تربیت دینی کودک ایجاد کند.
۵_ در ایجاد علاقه صبور باشیم و از تحمیل بپرهیزیم.
گاهی اهمیت فراگیری قرآن موجب بکارگیری شیوه های غیر صحیح جهت آموزش آن به کودکان میشود. آیا با استفاده از روش نادرست میتوان کار درستی را در جهت کسب رضایت خداوند انجام داد؟ مسلما خیر.
بنابراین توجه به آسیب تحمیل، میتواند مانع اصرار والدین به حفظ قرآن باشد و بدانیم اگر می خواهیم در دینداری فرزند موفق باشیم بهتر است گام به گام و به تدریج در این امر او را یاری کنیم و فشار مضاعف را وسیله رسیدن به هدف ندانیم.
۶_ کرامت کودک را حفظ کنیم.
اگر کودک در مسیر حفظ قرآن در آغوش ما به تلاوت قرآن گوش کند یا به میزان کافی مورد نوازش و محبت قرار بگیرد، آمادگی و نشاط بیشتری برای آموزش خواهد داشت. شخصیت دادن به کودک و حفظ کرامت او با کارهایی نظیر اذان گفتن یا قرآن خواندن در جمع، سرزنش نکردن کودک در هنگام عدم همراهی، میتواند بر اشتیاق او اضافه کند.
امید است بتوانیم در جهات مختلف یک جامعه قرآنی و اثر بخش ایجاد کنیم.
نگارنده سرکار خانم جعفریان پژوهشگر کانون رشد و آموزش مربی تراز انقلاب اسلامی