رؤیای مامان همهکاره (چطور مادر بهتری باشم؟)
قسمت دوم: کارهام یادم میره
دومین دلیل نارضایتی مادران از خودشان نرسیدن به کارها و فراموشکردن آنها است. «هر چقدر میدوم و مشغلههایم را فهرست میکنم باز با یکعالمه کار تلنبار شده و ازیادرفته مواجهم. این مسأله حالم را بد میکند. چطور میتوانم به کارهای بیشتری برسم؟ و احساس رشد داشته باشم؟» به چهار راهکار برای رفع این مشکل اشاره میکنیم.
مدیریت ذهن
همه ما مسائل خرد و کلانی داریم. برای انجام آنها بهتر است دو نکته را در نظر داشته باشیم. اول هدفمند و مسأله محور زندگی کنیم. مسائل اساسیمان را کلاً کنار نگذاریم. شاید امسال بهخاطر نوزادمان نتوانیم به هدفی که در سر داریم برسیم؛ اما چند گام که میتوانیم به سمتش برداریم؛ حتی موقع خواندن قرآن دنبال جواب مسألهمان و راههای رسیدن به آن باشیم. دوم: تمرکزمان را تقویت کنیم. چه عوامل درونی و بیرونیای مزاحم کار ما هستند؟ عادتهایی مثل استفاده همزمان از گوشی، خوابیدن ناصحیح و ناکافی، نشستن جلوی تلویزیون، کارکردن در محیط شلوغ معمولاً تمرکز ما را کاهش میدهند. به جز عوامل محیطی و بیرونی گاهی بهخاطر جذابیت نداشتن کار ما غرق در افکار دیگری میشویم؛ مثلاً خاطرات گذشته را مرور کرده یا مشغول گفتگوهای درونی و نشخوارهای ذهنی میشویم. این موانع را شناسایی کنیم و کمکم کنار بگذاریم.
قرارهای کوچک
بهجای برداشتن قدمهای بزرگ، با خودمان قرارهای کوچک بگذاریم. مثلاً مقید باشیم هر روز یک ربع نرمش کنیم، یک صفحه قرآن بخوانیم، با همه سر شلوغی و گرفتاریها حتماً یک ساعت یا بیشتر در روز خانوادگی دور هم به بهانههای مختلف مثل بازی، صرف غذا، خوردن میوه یا... جمع بشویم.
فهرست انبوه کارها را به کارهای خرد تقسیم کنیم و بهنوبت آنها را انجام بدهیم تا بدانیم الان نوبت چه کاری است؟ بعضی کارها را میِشود همزمان انجام داد مثل آشپزی و گوشکردن کتاب صوتی؛ ولی کارهایی که تمرکز بیشتری میخواهند را به ترتیب انجام بدهید آن هم بدون قید زمان دقیق. همین که حدودی بدانید برنامه صبح تا ظهر چیست؟ تا شب چه کارهایی را بناست انجام بدهید کافی است. قرارهای کوچکمان را در حافظه نگه نداریم و آنها را در جایی بنویسیم که جلوی چشممان باشند. گرفتن تصمیمهای کوچک و عملکردهای جاری ما؛ حتی اگر به نتیجه نرسند شوق حرکت ما را برای زندگی بیشتر میکند. دیگر اگر فرزندمان ساعت ۹ از خواب بیدار بشود و به برنامه این ساعتمان نرسیم، غصه نمیخوریم چون میدانیم تا فردا برای انجامش به خودمان زمان دادیم.
کارگروهی
احساس رضایتمندی با چسبیدن به رشد فردی محقق نمیشود. ما هستیم و تواناییهای محدودمان. برای مادری بهتر بودن سعی کنیم در جمعهای مختلف حاضر باشیم. مراقب همدیگر باشیم و با هم نقشآفرینی کنیم. حضور در جمع یعنی حضور در شادی و غمهای همدیگر، یعنی مواسات و همدلی و حرکت بیشتر برای رسیدن به هدف مشترک؛ اگر شخصیت مدیر و رهبری داریم میتوانیم یک یا چند هدف مهم را با افراد دیگر به اشتراک بگذاریم و با همدیگر مسیری را در پیش بگیریم؛ اگر توان و امکانش را نداریم به یک دایره اخوتی ملحق شویم. خودمان را از سلوک (زندگی) جمعی محروم نکنیم. کارگروهی به ما امکانهای رشد بسیاری میدهد: دغدغهمندتر حرکت میکنیم، سنگ بزرگ برنمیداریم، کمتر بهانه میآوریم. ارتباطات بیشتر و بازخورد گرفتن از افراد نزدیک، بستر خوبی برای فهمیدن ضعفهای ماست. گرهخوردن ذیل هدف مشترک؛ حتی با گروههای مجازی مادرانه در سطح کشور هم میتواند محقق شود.
دیدن شگفتیها
بهجای این خورههای ذهنی که «امروز هم به این کار نرسیدم، کی تمام میشه؟ چه گیری افتاده بهش و...» بهجای قیافه مچاله از شنیدن صدای گریه از اتاق و نگاهکردن به ساعت و گفتن این جملات که: «الان وقت بیدارشدن بود؟ حالا همیشه این موقع روز خواب بودییا!» شگفتیهای اطرافمان را ببینیم. مادر بودن شگفتی جریانداری است. تولد هر فرزند مسیری عظیم را به روی ما باز میکند. راهی پر از تجارب جدید و موقعیتهای سخت برای حیاتبخشیدن و مربی بودن. کی میتوانستیم این همه مهربان و ازخودگذشته و قوی باشیم؟ نخوابیدنها، کمخوابیها و سردردها را تحمل کنیم؟ مگر میشود برکتی که در زندگی بهخاطر حضور تکتک بچهها میبارد را نبینیم؟ وقتمان پربرکتتر از همیشه شده، شببیداریهایمان هم همینطور.
قدر مادریمان را بدانیم و به بهانه تحصیل و کار خودمان را از تجربه مکررش محروم نکنیم. پرداختن به ضرورتها، اکتفاکردن به کارهای مهم، دور بودن از تشریفات، نه گفتن در مواقع لزوم همه مواردی هستند که به آرامش بیشتر ما کمک میکنند. ذهن آرام، به مشغلهها و گرفتاریها باحال خوب نگاه میکند و کمتر فراموششان میکند. مادر بودن مانع رسیدن ما به کارها نیست!
یادداشت رؤیای مامان همهکاره ادامه دارد...
برگرفته از بیانات استاد اعلایی
نگارنده سرکار خانم صالحی پژوهشگر کانون رشد و آموزش مربی تراز انقلاب اسلامی